افسانهای از قارهی سیاه و مردمانی که در حاشیهی صحرا، با آداب و سنن خاص خود، زندگی میکنند. آکلی، پسر بچهی صحرا نشین، به مادر میگوید که بزرگ شده و میخواهد به شهر برود تا شمشیرش را از عمویش بگیرد. مادر او را از رفتن به این سفر نهی و خطر دیوهای صحرا را گوشزد میکند، اما مخالفت جدی با او ندارد.
بیا رنگ کنیم! (مجموعهی کتابهای کار گام اول) بازدید : 391
دوشنبه 11 اسفند 1398 زمان : 6:10